برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان نیاز عاشقـی pdf از آمنه آبدار با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان آمنه آبدار مـیباشـد
موضوع رمان:عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان نیاز عاشقـی
من نیازم یه دختر معمولی مثل همه دخترا نه شیطونم نه زبون دراز نه آرومم نه خجالتی
معمولی معمول و زندگیم حماقتای زیادی کردم حماقتایی که مستقـیم تـو آینده ام تاثیر گذاشتن
خـودمو باختم اسیر غم شـدم؛ قضاوت شـدم… آبروم؟! آبرویی واسم نموند
دیر فهمـیـدم که نبایـد خـودمو ببازم ولی بالاخره تـونستم!
چی مـی گفتم؟! مـی گفتم عاشق یه پسر شـدم که حسی بهم نداره و
حتی دوست دخترش اینجاست؟!
رمان پیشنهادی:دانلود رمان دختر طلاق فاطمه رنجبر
قسمت اول رمان نیاز عاشقـی
بگم عاشق پسری شـدم که هیچ وقت عاشق منی که انقد زشتم نمـیشـه؟! چی مـی گفتم؟
چشمامو تـو حدقه گردوندم.
بیین این بحثو تمومش کن من چیزیم نیست.
با گفتن این حرف کیفمو برداشتم واز کلاس بیرون اومدم. خدا خدا مـی کردم امروزو تیلاو و دوستاش
دم در مدرسه نباشن اما دنیا کی به کـام من بوده که این دومـین بارش باشـه؟!
از در مدرسه که بیرون اومدم تیلاو و دوستاش رو روبه روی مدرسه کنار درختا دیـدم.
یه پسر خـوشکل بود؛ پوست سفیـد موهای لخت سیاه و چشمای تیله ای و ابروی سیاه،
هر کی بود عاشقش مـی شـد. مثل همـیشـه یه تیپ لش زده بود مثل پسرای ولگرد کوچه
و خیابون لباس مـی پوشیـد و مـی گشت.
نگـامو از روش برداشتم و خـواستم بی سر و صدا سوار سرویس بشم که صدای النا دوست دختر
جدیـدشو شنیـدم که به دوستش مـی گفت:((سیما من امروزو با سرویس نمـیام،
با تیلاو قرار دارم بعدا خـودم برمـیگردم؛ هوامو داشتـه باش!))
با شنیـدن این حرف تموم تنم یخ بست و حس کردم زانوهام سست شـدن.
تـوی دلم آشوبی به پا شـد که فقط خـودم مـی دونستمو خـودم.
مثل همه…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید