برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان پیله پروانه pdf از مبینا شفیعی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان مبینا شفیعی مـیباشـد
موضوع رمان : اجتماعی/عاشقانه/جنایی
خلاصه رمان پیله پروانه
شروع کنننده وتمام کننده زندگی ام نیستم
مسیرزندگی ام راتابخشی اش رو خـودم رقم مـیزنم
ونیم دیگررا نویسنده زندگی ام رقم مـیزند که عجیب برهمه چیز آگـاه است
چون خـوب این آیه را لمس کرده ام”ومااعلمو به کُلُّ شَئی”
وحقاکه زیباترین وشیواترین قلم را برای سرنوشتم داشتـه است ومن
چقدرخـوشحالم که خـودم وتقدیرم رابه دست او سپردم..
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان آوارهایی که عشق شـدند مبینا شفیعی
قسمت اول رمان پیله پروانه
باکلافگی به ساعت مچیم نگـاه کردم نمـیـدونم چرا این مترو انقدرتاخیرداره به قطار
قبلی نرسیـدم ومجبورشـدم منتظربشینم،گوشیموازتـوکیفم دراوردم ومشغول بالاپایین
کردن تـواینترنت شـدم که صدای نزدیک شـدن قطاراومد ازجام بلندشـدم دستی به
مانتـوم کشیـدم وکیفم رومرتب روی شونم انداختم وسوارشـدم.
طبق معمول واگن کیپ تاکیپ پربود یه گوشـه ایستادم ودستمو به دستگیره هابندکردم
بالاخره بعدازیه ربع به ایستگـاه موردنظرم رسیـدم
ازجلوایستگـاه یه تاکسی وگرفتم وبعدبه محل کـارم رسیـدم فعلابااین روندگرونی و
تـورم نمـیتـونستم یه ماشین واسه خـودم بگیرم مجبوربودم باوسیله های عمومـی بیام سرکـار…
وارداتاق استراحت بیمارستان شـدم ولباس هامو باروپوش سفیـد کـارم تعویض کردم
مقنعه ام رومرتب کردم وکـارت پرستاریم روبه جیب روپوشم سنجاق کردم…
به ایستگـاه پرستار ی رفتم همونطوری که مشغول صحبت باصدف بودم
سوپروایزرمون سرپرستار خانم زارعی سررسیـدخیلیم خانم غرغروبداخالقـی بود بااخم روبه
منو صدف گفت:خانم مشکـات وخانم تـوکلی به جاصحبت کردن به اوضاع بچه های اتاق
شماره۷ رسیـدگی کنین
چشمـی گفتیمو وپرونده وگزارش پزشکی بچه های اتاق هفت روبرداشتیم به سمت
اتاق راه افتادیم
تـو هراتاق دوتاتخت بود صدف رفت سراغ ارشیا که یه پسر فوق العاده شیری ن زبون
بود ومنم رفتم سراغ یه دختره که تازه بستر ی شـده بود بالبخند بهش سالم کردم ودست ی
به موهاش کش یـدم وگفتم:خب …
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید