برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان اشراف زاده pdf از نسرین قدیری با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان نسرین قدیری مـیباشـد
موضوع رمان:عاشقانه
خلاصه رمان اشراف زاده
نوای دلنشین و گوشنواز والس دانوب آبی اشتراوس، در
سراسر تالار طنین انداختـه بود. شاه پری مثل همـیشـه بر جایگـاه خـود بالای تالار نشستـه
بود و شاهد رقص زیبای زوج جوانی بود که به سبکی حرکت قوها روی آب، بر روی سنگـهای
سفیـد و مرمرین تالار مشغول حرکت و جست و خیز بودند…..
رمان پیشنهادی:دانلود رمان تب داغ هوس نیلوفر قائمـی فر
قسمت اول رمان اشراف زاده
صداها باال رفت دویـدم سمتـه اتاقم مانتـومو پوشیـدم رو
لباسام یه شالم سر کردم همونجور دویـدم بیرون کلیـدا
خـونه رو برداشتم همونجور که از پله ها مـیرفتم پایین
دکمه های مانتـو رو هم مـیبستم به آخرین پله که رسیـدم با
دیـدن صالحی که تمام صورتش خـون بود و ایلیاد که
شاکی داشت به صالحی نگـاه مـیکرد دروغ نگم خندام گرف
سه نفر صالحی رو گرفتـه بودم ۳نفرم ایلیاد واسه
حفظ آبرو اخمـی کردم و رفتم جلو ولی با هر نگـاه به صالحی که از
بینیش خـون مـیومد و ایلیاد که تخس داشت نگـام مـیکرد خنداک مـیگرف
جلو خندامو گرفتم:چی شـده؟؟
صالحی که انگـار منتظر بود داد زد:چی مـیخـوای بشـه خانومه شایانفر مـی….
صدای داد ایلیاد صالحی رو خفه کرد:هووووی صداتـو بیار
پایین فاصلتـون ۶قدمم نیست مادرم مث خـودت کر نفهم
نیست
با تشر گفتم:ایلیاد زشتـه!!
ایلیاد چشم غره ی به صالحی رف:با یکی مث این بایـد اینجور رفتار کرد
صالحی عصبی گف:تا فردا از خـوونم گم مـیشیـد
بیرون بریـد خدا رو شکر کنیـد ازتـون شکـایت نکردم
ایلیاد تقال کرد از دستشون فرار کنه همونجور هم داد زد:
درست صحبت کن عوضی..مـگـه جرعت هم داری شکـایت
کنی..
پریـدم وسط حرفش:ایلیاد برو خـونه..آقایون ولش کنیـد
ایلیاد رو ول کرد که اومد طرفه صالحی بیچاره
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید