رمان

دانلود رمان دکتر خشن pdf از مرضیه با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان دکتر خشن pdf از مرضیه با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان مرضیه مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه 

خلاصه رمان:

منو به سختی چسبیـده بود و حرف مـیزد:
شفق…شفق…عزیزم…………..

منو از خـودش جدا کرد و به صورتم چشم دوخت:
تـو خیلی بهتر از اونی هستی که من تصور کرده بودم….نمـیـدونی وقتی وارد شـدم و تـو رو کنار کـامران ندیـدم چه حالی
شـدم…..عزیزم مرسی که آمدی……

و باز منو در آغوش گرفت….باورم نمـیشـد اینقدر گرم و صمـیمانه منو بپذیره…از این برخـوردش اشک تـوی چشمهام
حلقه زد….از پشت پرده ی اشک کـامران و بقـیه رو دیـدم که داشتند نگـاهمون مـیکردند…کـامران مـی خندیـد…پدرش و
آزاد لبخند مـیزدند ولی آهو….آهو….از چشمانش آتش مـیباریـد…..دلم نمـیخـواست اون لحظه به خاطر آهو خراب شـه
برای همـین منم به سختی شـهپر رو تـوی آغوش گرفتم و اشکم سرازیر شـد…شـهپر درحالیکه خـودش هم گریه مـیکرد
اشکهامو پاک کرد:

الهی من فدات عزیزم……گریه نکن تـورو خدا….بخند………..
پدر کـامران نزدیکمون شـد و مداخله کرد:
-چه خبره اینجا……آبغوره گیری باز کردیـد عروس و مادرشوهر……..
و خندیـد….و ادامه داد:
-خانم حاال اجازه مـیـدی ما هم با عروسمون سالم کنیم……..
از شـهپر جدا شـدم و آروم سالم کردم:
-سالم …….خـوش اومدیـد….

پدر کـامران با مهربانی نگـاهم کرد:
مرسی….مرسی دخترم که زحمت کشیـدی و اومدی………
-خـواهش مـیکنم…………وظیفه م بود….
همـین موقع کـامران بهمون نزدیک شـد…شـهپر رو کرد به کـامران:
-کـامران این عروسک رو از کجا پیـدا کردی…………
و با ذوق خندیـد……..به جای کـامران پدرش جواب داد:
خانوم مثل اینکه پسر منه ها…………..سلیقه ش به من رفتـه……
شـهپر تاییـد کرد:

-البتـه………..البتـه……..
همه با هم خندیـدیم…………در حین خندیـدنم نگـاهم با نگـاه کـامران تالقـی کرد…چنان داغ…..گرم و شورانگیز نگـاهم
مـیکرد که احساس گرما کردم…نگـاهمو ازش گرفتم و به طرف شـهپر رو کردم…شـهپر با شوق نگـاهم مـیکرد….

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا