برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان بهار سرد pdf از علیرضا خـواستار(سروش۷۳) با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان علیرضا خـواستار(سروش۷۳) مـیباشـد
موضوع رمان: اجتماعی/عاشقانه
خلاصه رمان بهار سرد
جهاد ماهر، پسری مصریست که در عنفوان جوانی، اِِقدام به ترور ناموفق
یکی از افسران عالی رتبه ی کشور مصر مـیکند.
حالا او پس از هشت سال اسارت در زندانهای دیکتاتـور، آزاد شـده و
مـیخـواهد شغلی برای خـود دست و پا کند.
در این مـیان، آشنایی جهاد با دختری به نام اََسما، او را با گذشتـهی خـود پیوند مـیدهد،
گذشتـهای که اگرچه مدتهاست با آن دستـه و پنجه نرم مـیکند و از آن کناره مـیگیرد
اما حالا با وارد شـدن اَسَما به زندگیاش، دوباره اوج مـیگیرد و فوران مـیکند!
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان بوی مسک
قسمت اول رمان بهار سرد
روی دو چرخ ویلچر نشستـهام و نگـاهم، عابرین پیادهای را دنبال مـیکند که تند تند و بیقرار، مسیرشان را طی مـیکنند.
فقط هر ازگـاهی به اندازهی یک برخـورد تنه به تنه فرصت مکث و عذرخـواهی دارند!
تکیهام را به پشتی صندلی مـیدهم و پرندهی خیالم به گذشتـهای نه چندان دور پرواز مـیکند.
یادم نمـیآیـد آخرین باری که مـیتـوانستم راه بروم کی و کجا بود؟
اصلا مهم نیست، مهم این است که دیگر این ولیچر و چرخ ها، جای پاهایم را گرفتـه است،
یا نه بهتر است بهار سرد بگویم: حالا این ویلچر عضوی از بدن من شـده است!
تقریباً هر روز به این مـیـدان مـیآیم و هر روز بایـد باستیل را ببینم نمـیدانم چرا؟
شایـد چون پاریس و قاهره شـهرهای خـواهر هستند.
نه این نمـیتـواند دلیل خـوبی باشـد، شایـد بخاطر اینکه باستیل مـیدانست که همه چیز از آنجا شروع شـد،
لبهایم را کج و کوله مـیکنم و هورتی قهوهام را بالا مـیکشم، نه این هم نمـیشود!
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید