برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان فوکوس pdf از مهدیه mhk با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان مهدیه mhk مـیباشـد
موضوع رمان:عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان فوکوس
استان در مورد یک پسر یک مرد که تـو این روزگـار بی وفا به سختی مـیخـواد مردونگیشو نشون بده و
یک زن یک دختر به مرور زمان دل مـیبازه بدون اینکه بدونه سرنوشت اونو به کجا مـیبره قصه
فوکوس قصه بایـد و شایـدهای زندگیست که همه رو درگیر مـیکنه و کسی به جایی راه نداره …
رمان پیشنهادی:دانلود رمان این عشقه یا هوس مسیحه زادخـو
قسمت اول رمان فوکوس
-اون روسری ای که فمط نیم وجب از سرتـو پوشنده و معلومه
مدل سر کردنش رو از کی یاد گرفتیو بکش جلو و برو داخل!
یلدا یه نگـاه عاجز به من یه نگـاه ناکـام به گوشی موبایلش انداخت و بعد از جلو کشیـدن
روسریش ،مثل آفتابگردون با سر شونه های خمـیـده از در داخل رفت تا
منو با یه جناب سروان اخموی بداخلاق تنها بزاره!
اصولا من از اون مدل دخترایی بودم که ولتی رفیمم باهام بود مـیتـونستم به یه پسر تیکه
بپرونم نه ولتی تنهام! چون تـو اینجور موالع شبیه یه موش آب کشیـده ی مظلوم مـیشـدم!
یه چند تا سرفه ی مصنوعی کردمو گفتم:
-منم…برم دیگـه…خستمه…
چشماشو ریز کرد و آستـه آستـه اومد سمتمو گفت:
-خب …؟
بزاق جمع شـده تـوی دهنمو لورت دادمو با ترس گفتم:
-چی خب…؟
یکی از ابروهای هشتی شکل باریکشو بالا انداخت و همونطور که ریش
سیاهشو که بلندیش تا گلوش مـی رسیـدو دست مـیکشیـد گفت:
-بگو دیگـه…داشتی مـیگفتی…سگ تـو شرؾ داره به چی؟؟؟
گوشی یلدارو تـو دستای عرق کردم جا به جا کردمو گفتم:
-من چیزی نگفتم آلا ایمان!
فکر کنم خـودشم فهمـیـده بود ازش ترسیـدم وگرنه منی که همـیشـه بخاطر
ریش بلندش داعشی صداش مـیزدم هیچولت واسه بیان اسمش لفظ آلا رو به کـار
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید