برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان عشق اشتباه pdf از آمنه احمدی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان آمنه احمدی مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه/غمـگین
خلاصه رمان عشق اشتباه
دختری که برای ادامه تحصیل به تـهران مـیره روز اول با پسری به اسم امـیر آشنا مـیشـه
که از طرف خاهرش اومده که بیتارو عاشق خـودش کنه بیتا به امـیر دل مـیبنده شب
عروسی خاهرش عشقش با خاهرش مـی بینه و به فکر انتقام مـیوفتـه…
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان باران را به آتش مـیکشم
قسمت اول رمان عشق اشتباه
بعداز خداحافظی با خانواده هام اون چمدون هارو تحویل
باربری دادیم…
سوار هواپیماه شـدیم انقدر خـوابم مـی اومد به فرشتـه گفتم:
-من مـی خـوابم رسیـدیم بیـدارم کن
فرشتـه با لحن بامزه گفت:
چشم غره رفتم، چشمام رو هم گذاشتم که خـوابم برد
تـو خـواب شیرین بودم که یکی
نیشگون از بازوم گرفت؛ با عصبانیت چشم هام باز کردم که فرشتـه
گفت:
– پاشو رسیـدم
اگـه داخل هواپیماه نبودیم دخل شو مـی آوردم خخخ.
زود بلند شـدم باهم رفتیم بیرون اخ جون من همـیشـه دوست داشتم بیام
تـهران
اخه ما رشت زندگی مـیکنیم
بابا نمـی ذاشت بیام تـهران
االنم که دانشگـاه قبول شـدم این قدر اصرارش کردم که بالخره قبول
کرد
با داد فرشتـه به خـودم اومدم:
-کجایی بیتا!؟
اخم کردم با اخم گفتم:
مها چتـه نکبت ترسیـدم ،چرا داد مـی زنی نکبت خـودتی،
دوساعتـه دارم صدات مـی کن -خب چیه کـار داشتی
گوای بابا کجای تـو دختر
-همـین جام، خخخ خـوب بگوای بابا کجای تـو دختر!
فرشتـه چشم غره رفت گفت:
از فرودگـاههیچی بریم خـونه.
تاکسی گرفتیم رفتیم خـونه که بابا عمو )بابای فرشتـه(برامون گرفتن
چمدون هارو با زحمتی زیاد بردیم داخل خـونه با دیـدن خـونه دهنم باز
موند فرشتـه هم همـینطور انقد خـونمون قشنگ بود که نگو
انقد قشنگ بود، که یه ساعت داشتم بهش نگـاه مـی کردم ،دیوارا با کـاغذ..
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید