برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان تاراج عشق pdf شمـیم حجازی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان شمـیم حجازی مـیباشـد
موضوع رمان عاشقانه/ازدواج اجباری
خلاصه رمان تاراج عشق
راجبه دختر شیطووونی به اسم نفسه چیزی ازعاشقـی نمـیـدونه و تاحالا تجربش نکرده
تـوی مسافرت با پسری اشنا مـیشـه ک مسیر زندگیشو عوض مـیکنه….
پایان خـوش///////////
دانلود رمان آخرین داستان عشق پگـاه رستمـی فر
متن اول رمان تاراج عشق
دختری که روی پای خـود ایستاد و زیر بار حقارت نرفت…
نابرادری که قاتل شـد و اعدام شـد…
دختری هم لکه دار شـد…
و مردی برای انتقام برخاست و هدفی جز به تاراج بردن جان و روح ”یغما“ ندارد
ﻧﮕﺎﻫﻢ ﺑﯿﻦ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﻓﺮودﮔﺎه ﺑﻮد.
ﺷﻠﻮﻏﯽ ﺑﺮاﯾﺶ ﮐﻢ ﺑﻮد ﻏﻮﻏﺎ ﺑﻮد اﯾﻨﺠﺎ…
و آن ﺣﺪﯾﺚ آب زﯾﺮ ﮐﺎه ﺧﻮب مـی داﻧﺴﺖ در اﯾﻦ ﻓﺮودﮔﺎه ﭼﻪ شلوغیه وحشتناکی اﺴﺖ
ﮐﻪ ﻣﺮا ﻓﺮﺳﺘﺎد دﻧﺒﺎل ﻣﺤﻤﺪ و ﺧﻮد در ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻧﺸﺴﺖ.
ﺑﻪ دور و اطرافم ﻧﮕﺎه ﮐﺮدم…
ﭘﺮوازش ﮐﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮد ﭘﺲ ﮐﺠﺎ ﻣﺎﻧﺪه ﺑﻮد…؟
ﻣﺮدی ﺳﯿﺎه ﭘﻮش ﺑﺎ ﭼﻤﺪان ﺑﻪ ﻃﺮﻓﻢ ﻣﯽ آﻣﺪ و ﻣﻦ آروم ﺳﻮﺗﯽ ﺑﻪ اﯾﻦ ﺟﺬﺑﻪ اش زدم.
ﻋﺠﺐ خـوشتیپ ﺑﻮد ﺑﯿﺨﯿﺎل اﯾﻦ ﺟﺬابیت ﺷﺪم و ﺑﺎز ﻣﺮدﻣﮏ
ﭼﺸﻤﻢ را ﭼﺮﺧﺎﻧﺪم ﮐﻪ ﻣﺤﻤﺪ ﭼﺸﻢ ﻋﺴﻠﯽ را ﭘﯿﺪا ﮐﺮدم.
دﺳﺘﻢ را در ﻫﻮا ﺗﮑﺎن دادم:
ﻣﺤـﻤﺪ… ﻫـﯽ… ﻣﺤـﻤﺪ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﺑﻪ ﻣﻦ اﻓﺘﺎد…
اﺧﻢ ﮐﺮد و ﺑﺎ ﺳﺮی ﮐﻪ ﺑﻪ ﺗﺄﺳﻒ ﺑﺮاﯾﻢ ﺗﮑﺎن مـی داد ﺑﻪ ﻃﺮﻓﻢ آﻣﺪ.
ﺗﺎ ﺑﻬﻢ رﺳﯿﺪ ﺑﺎ ﻫﻤﺎن ﺻﺪاﯾﯽ ﮐﻪ اﺧﻤﺶ را ﺳﺎﻃﻊ مـی کرد ﮔﻔﺖ:
اول اون یک وﺟﺐ ﺷﺎلت رو ﺑﮑﺶ ﺟﻠﻮ یک ﺑﺎره ﻧﮑﻦ ﺳﺮت دﯾﮕﻪ.
ﻟﺒﺨﻨﺪی ﺑﻪ ﻏﯿﺮﺗﺶ زدم و دﺳﺘﻢ ﻧﺎﺧﻮدآﮔﺎه ﺑﻪ ﻃﺮف ﺷﺎﻟﻢ رﻓﺖ و ﺗﺎ اﺑﺮوﻫﺎﯾﻢ ﺟﻠﻮ ﮐﺸﯿﺪم.
ﺧﻮﺑﻪ؟
ﺑﺎ ﻫﻤﺎن اﺧﻤﺶ ﺧﻨﺪه ى آراﻣﯽ ﮐﺮد و با هم دیـدو بازدیـد کردیم…
ﺧﻮﺑﯽ ﻓﻨﺪق ﺧﺎﻧﻮم؟
ﻋﻘﺐ رفتم: آره خـوبم… بیا حدیث تـو ماشین منتظره.
ﻣﺤﻤﺪ: ﺧﻮﺑﻪ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻧﯿﻮﻣﺪ.
ﮔﺮﻓﺖ
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید