برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان بناز pdf از باران لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان باران مـیباشـد
موضوع رمان:عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان بناز
رمان در مورد دختری بنام بناز ک پدرش مـیخـواد ب زور اونو ب پسر عموش بده ولی روز عروسی
با کمک پسر خالش فرار مـیکنه و مـیره روستا پیش پدر بزرگ مادریش و ………
رمان پیشنهادی:دانلود رمان ازلیت باران
قسمت اول رمان بناز
بناز بلند شو امروز مث لً روز عروسیتـه بایـد بری آرایشگـاه به پدر نگـاهی کردم ازش خیلی
بدم مـی اومد اص لً دوستش نداشتم اول مادرم و زجر کش کرد و حالا نوبت من بود :هر کی من و
مـی خـواهد همـین جوری بخـواهد بابا :بناز بلند شو بسام بیاد عصبانی مـیشـه :به درک
بابا بزور از جام بلندم کرد دستم و از تـوی دستش بیرون کشیـدم :چیه مـی خـواهی منم
مثل مادرم بکشی! بابا :من مادر تـو نکشتم کـاش الان باپیر اینجا بود بعد مـیـدیـدم بازم بهم
زور مـیگی ، مامانم کشت ، :تـو نه هووی مامانم بابا محکم زد تـوی گوشم :پاشو تا سیاه و
کبودت نکردم با اکراه به طرف در رفتم زنم عمو اونجا منتظرم بود بهش نگـاهی کردم و از
کنارش گذشتم بابا :مراقبش باش نمـی خـواهم آبروریزی کنه و آبروی ما برادرها رو ببره زن
عمو :چشم حتماً مراقبشم حسن آقا مانتـو پوشیـدم و رفتم پایین بسام جلوی در منتظرم بود و
با اخم نگـاهم مـی کرد :چرا دیر کردی ! :به تـو چه ! از کنارش گذشتم که :بعداً مـیگم ! برگشتم طرفش :الآن بگو منتظرم
زن عمو زود دستم و گرفت به طرف ماشین برد :دختر چرا اینقدر دنبال دعوا مـی گردی !کـاری
نمـی تـونیم بکنیم خـودت مـی دونی دوست ندارم با بسام ازدواج کنی چون مـی دونم مثل سگ
مـی مونه ولی چاره ای ندارم بایـد ساکت باشم بخاطر زن عمو دیگـه حرفی نزدم
چون ….
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید