برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان طناز اسیر برزین pdf از لیـدا فاتح پور لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان لیـدا فاتح پور مـیباشـد
موضوع رمان:عاشقانه/هیجانی
خلاصه رمان طناز اسیر برزین
داستان درباره دختری است که تنها و دلگیر از کم لطفی های برادرش در یک تالار کـار مـی کند
اما یک شب ناخـواستـه صحنه ای را مـیبیند که آینده اش را رقم مـی زند
رمان پیشنهادی:دانلود رمان خط و نشان مسیحه زادخـو
قسمت اول رمان طناز اسیر برزین
باصدای تلفن از خـواب پریـدم . اَه این دیگـه کیه؟! با کرختی و چشمای بستـه به
سمت تلفن رفتم در همـین حین نگـام به ساعت روی مـیز افتاد اوه اوه دوازدس که
چقدر خـوابیـــدم _الــــو؟ سلام طناز خدای من به شـدت شوکه شـدم این که صدای طاهاست
اون که منو فراموش کرده بود؟؟؟چیکـار داره؟! الو؟طناز اونجایی؟؟ _آره آره حالت خـوبه؟
خـوبم تـو خـوبی؟اوضاع چطوره؟ _هِیـــــ بد نیست مـی گذره چه خبرا؟ _سلامتی؟
چیزی شـده زنگ زدی؟ چیزه طناز مـیخـواستم یه چیزی بهت بگم هه پس بگو
احتمالا پول کم آورده _بگو راستش یکم دستم تنگـه داری سیصد تـومن بهم بدی؟؟؟
_نخیر باشـه خدافظ جوابشو ندادمو گوشی رو کوبوندم روی مـیز هه پول مـی خـواد
هنوز یادم نرفتـه چطوری خـوارم کرد نامرد هنوزم وقتی بی کسی خـودم یادم مـیاد دلم مـیخـواد بمـیرم
یادمه وقتی پدرو مادرم فوت کردن ما فقط همو داشتیم با چندرغازی که اونا برامون گذاشتـه بودن
زندگی رو مـی گذروندیم تا اینکه پای فاطمه به خـونمون باز شـد و سرآغازی شـد واسه بدبختیامون .
فاطمه دختر همسایمون بود که مادرش فوت شـده بود و پدرش مواد فروش بود
نمـیـدونم کجا با طاها آشنا شـده بود که داداشم یه دل نه صد دل عاشقش شـد
یه مدتی باهم دوست بودن و طاها روز به روز بیشتر عاشقش مـی شـد طاها هر روز از من دور تر
مـی شـد و من….
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید